در اقتصاد ایران، که همواره با نوسانات ارزی، دورههای تورمی و ابهامهای ساختاری روبهروست، انتخاب میان طلا و مسکن بهعنوان دو دارایی مهم خانوارها همواره بحثبرانگیز بودهاست. بسیاری از سرمایهگذاران و حتی خانوارهای معمولی طی دهههای اخیر بخشی از دارایی خود را میان این دو حوزه توزیع کردهاند؛ زیرا هر دو دارایی در مقاطع مختلف توانستهاند ارزش پول را در برابر تورم حفظ کنند. اکنون پرسش اصلی این است که در افق چند سال آینده، طلا و مسکن چه مسیری را طی خواهند کرد و کدام یک میتواند جایگاه باثباتتری در سبد دارایی ایرانیان داشته باشد؟
پایگاه خبری سرمایه و ثروت آنلاین _ برای پاسخ به این سؤال، باید به چند واقعیت بنیادین اشاره کرد: نخست اینکه طلا، بهعنوان یک کالای جهانی، مستقیماً تابع قیمت دلار و شرایط اقتصاد بینالملل است و از تحولات ژئوپلیتیک تأثیر میپذیرد. دوم اینکه مسکن، برخلاف طلا، یک دارایی محلی و در عین حال مصرفی است که عرضه آن کند، تقاضا برای آن همواره وجود دارد و قیمت آن بیشتر به شرایط داخلی وابسته است. سوم اینکه اقتصاد ایران محیطی است که در آن تورم به یک عنصر پایدار تبدیل شده و همین امر جذابیت داراییهای فیزیکی را افزایش میدهد.
پرواضح است در اقتصاد تورمی ایران، طلا در دورههای بیثباتی و رکود جلوتر از مسکن حرکت میکند. اما اگر اقتصاد به ثبات برسد، مسکن دوباره دارایی مطمئنتر میشود. آینده این دو بازار به مسیر سیاست ارزی و تورم گره خورده است. با در نظر گرفتن این واقعیتها میتوان سه سناریوی اصلی برای آینده طلا و مسکن در نظر گرفت؛ سناریوهایی که هرکدام پیامدهای متفاوتی برای سرمایهگذاران خواهند داشت.
سناریوی نخست: تداوم تورم و رشد نرخ ارز
در این سناریو، اقتصاد ایران همچنان با تورم ساختاری بالا، افزایش هزینههای تولید، رشد نقدینگی و بیثباتی ارزی مواجه است. این وضعیت در دو دهه اخیر بارها تجربه شده و آثار آن مشخص است. افزایش نرخ ارز در چنین دورههایی نهتنها قیمت کالاهای وارداتی را بالا میبرد، بلکه انتظارات تورمی را نیز تشدید میکند. در این شرایط، طلا نخستین مقصد سرمایههای سرگردان میشود؛ زیرا رابطه مستقیم با نرخ ارز داشته و سرمایهگذاران آن را پناهگاه امن میدانند.
در دورههای مشابه، طلا معمولاً رشد سریعتری را نسبت به مسکن تجربه کردهاست، زیرا واکنش آن به نوسانات اقتصادی آنیتر است. طلا نقدشوندگی بالا دارد و خریدوفروش آن در کوتاهترین زمان ممکن انجام میشود؛ در حالی که مسکن برای تبدیل شدن به نقدینگی، نیازمند زمان، خریدار مناسب و شرایط معامله است.
البته مسکن هم در چنین شرایطی رشد میکند، اما این رشد معمولاً با وقفه بیشتر و کندتر صورت میگیرد. کاهش قدرت خرید خانوارها، سختتر شدن تأمین مالی، و تمایل کمتر به معامله همگی باعث میشوند سرعت افزایش قیمت مسکن نسبت به طلا کمتر باشد. بنابراین، اگر اقتصاد ایران وارد دورهای با تورم پایدار و جهش ارزی شود، طلا بیش از مسکن جذابیت خواهد داشت و بازدهی بالاتری ارائه میدهد.
سناریوی دوم: ثبات نسبی اقتصاد و کنترل تورم
سناریوی بعدی مبتنی بر این فرض است که سیاستگذاری اقتصادی به سمت انضباط بیشتر حرکت کند، تورم در مسیر کنترلشدهتری قرار گیرد و بازار ارز نوسانات محدودتری تجربه کند. در سالهایی که چنین شرایطی ولو بهطور نسبی فراهم بوده، میتوان مشاهده کرد که طلا بخش مهمی از جذابیت سوداگرانه خود را از دست میدهد. کاهش انتظارات تورمی و کاهش جذابیت داراییهای نقدشونده باعث میشود رشد قیمت طلا کندتر شود و بازار آن بیشتر به نوسانات جهانی وابسته بماند.
در مقابل، مسکن در دوره ثبات اقتصادی معمولاً عملکرد بهتری دارد؛ زیرا مسکن تنها یک دارایی سرمایهای نیست، بلکه یک دارایی مصرفی و یک ابزار تولید جریان نقدی (از طریق اجاره) نیز محسوب میشود. با افزایش قدرت خرید، بهبود امکان اخذ وام مسکن و رونق ساختوساز، بازار مسکن از رکود فاصله میگیرد و رشد تعدیلشده و پایدار را تجربه میکند. در چنین محیطی، مسکن تبدیل به دارایی برتر میشود، نه به دلیل جهشهای ناگهانی قیمتی، بلکه بخاطر پایداری، امنیت و ماهیت مصرفی آن. در این سناریو، طلا بیشتر نقش سپر تورمی خواهدداشت تا ابزار سرمایهگذاری با سود بالا.
سناریوی سوم: رکود اقتصادی و افت قدرت خرید
در این سناریو، اقتصاد با رکود عمیق، کاهش درآمد واقعی مردم و کاهش تقاضا برای داراییهای گرانقیمت روبهرو میشود. این وضعیت معمولاً زمانی شکل میگیرد که نرخ تورم بالا، اما توان اقتصادی خانوارها پایین است؛ وضعیتی که در آن معاملات مسکن بهشدت کاهش مییابد. بازار مسکن در چنین دورههایی معمولاً وارد مرحله “رکود قیمتی همراه با رکود معاملاتی” میشود؛ یعنی قیمتها به کندی حرکت میکنند، اما معاملات تقریباً متوقف میشود.
در این موقعیت، طلا دوباره سرآمد میشود؛ زیرا سرمایهگذاران تلاش میکنند داراییهای سنگین و کمنقدشونده مانند ملک را به داراییهای کوچکتر و نقدشوندهتر تبدیل کنند. طلا از رکود اقتصادی ضربه نمیبیند، بلکه معمولاً از آن بهره میبرد؛ چرا که افراد برای حفظ ارزش باقیمانده دارایی خود به آن پناه میبرند. در سناریوی رکودی، طلا نهتنها ارزش خود را حفظ کرده، بلکه در برخی دورهها رشد نیز دارد. اما مسکن به دلیل نقدشوندگی بسیار پایین و نبود تقاضای واقعی، عملکرد ضعیفتری از خود نشان میدهد.

کدام دارایی آینده بهتری دارد؟
پاسخ به این پرسش کاملاً به مسیر آینده اقتصاد کشور بستگی دارد. اگر تورم ادامه پیدا کند یا اقتصاد وارد رکود شود، طلا گزینه برتر خواهد بود؛ اما اگر اقتصاد به سمت ثبات، کاهش تورم و رونق نسبی حرکت کند، مسکن دارایی پایدارتر و قابلاتکاتری خواهدشد.
واقعیت این است که سرمایهگذاران حرفهای هرگز تنها روی یک دارایی متمرکز نمیشوند. ترکیبی از طلا و مسکن همواره راهکاری منطقیتر است. طلا نقش سپر سریع و نقدشونده را دارد؛ مسکن نقش دارایی بلندمدتی را که میتواند به ابزار ایجاد درآمد نیز تبدیل شود.
در نهایت، مهمترین نکته برای تحلیلگران و سرمایهگذاران این است که تحولات بنیادی اقتصاد ایران، از جمله مسیر سیاست پولی، ثبات ارزی و وضعیت تقاضای داخلی، تعیینکننده آینده این دو بازار خواهد بود؛ هر سناریویی که بر اقتصادکشور حاکم شود، میتواند بهطور مستقیم بر جهتگیری طلا و مسکن در سالهای پیش رو اثر بگذارد.
نتیجه
تحولات تورمی و ارزی سالهای اخیر، طلا را به سریعترین و نقدشوندهترین ابزار حفظ ارزش تبدیل کردهاست؛ اما مسکن همچنان تنها دارایی مصرفی _سرمایهای خانوارهاست.
اگر اقتصاد در مسیر تورم و بیثباتی پیش برود، طلا بازده بیشتری خواهدداشت. در مقابل، ثبات اقتصادی و بهبود قدرت خرید میتواند بازار مسکن را به مسیر رشد پایدار بازگرداند. در سناریوی رکود شدید، طلا دوباره برنده است؛ زیرا نقدشوندگی پایین مسکن آن را برای سرمایهگذاران پرریسک میکند.
ترکیب این دو دارایی همچنان بهترین استراتژی برای پوشش ریسک و حفظ ارزش در بلندمدت محسوب میشود.
انتهای پیام